انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار

ساخت وبلاگ
در وصف دو شهید بزرگوار شهر گز برخوار، سید اکبر هاشمی معروف به حمزه و سید عباس هاشمیگفتم امشب یادی از اکبر کنمیادی از فرزند پیغمبر کنمآن سلحشور دیار کربلایاد من از آن گل پرپر کنمیاد آرم از دیار نینوادیدگان از آب دیده تر کنمباز گویم کربلای دیگریباز هم رخت عزا در بر کنمزنده سازم صحنه های جبهه رایاد از عباس و از اکبر کنمآن جوانان رشید جبهه ها گفتگو از لاله ی پرپر کنمباز گویم از سلحشور قدراز دعاها، صوت قرآن در سحراز مناجات و قیام عاشقان از نوا از نغمه های عارفان از خداجویان راه نینوااز بلا جویان راه کربلاپاسداران حریم اولیاعاشقان صادق راه خدازاهدان شب سلحشوران روزاز دعای عاشقان سینه سوزباز گویم از شهید بی کفناز گل گلزار پرپر در وطنیاد من از ناله ی مادر کنماز نوا خوانان غم پرور کنمباز گویم سینه های خسته راناله های روز و شب پیوسته رایاد صبر مادر و صبر پدراستواران ره فتح و ظفریاد من از قامت اکبر کنمناله از داغ شهیدان سر کنمجان نثاران ره پیکار دینخاطرات لاله ها از بر کنمزنده سازم من قیام سرخ رایادی از اولاد پیغمبر کنمآن شهیدان ره آزادگییادی از گلهای نام آور کنممن بخوانم خاطرات زنده رانام گلها زیور دفتر کنمسازم از آوای دل سوز حزینخون بگریم نوحه خوانی سر کنمگفتگو سازم من از دین و وطنیاد از سردار و از سرور کنمحاتما سازم سرودی جانگداز یاد از گل واژه های تر کنمحسنعلی حاتم پور فرزند براتعلی .متولد: 1342گزبرخوار.وفات: 3 مهرماه 1402 + نوشته شده در دوشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۲ ساعت 4:27 توسط ققنوس  |  انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 15:55

اشک شوقی ز دیده ی کوهیپاک و بی استعاره چون روحیجاری و پر خروش و زنده دلیآشنای زبان خشت و گلیسمبل عشق و پاکی و نوری آسمانی تبار و پر شوریرشک دریا به بردباری توخشم آتش به مهر جاری توسبز شد سبزه از تو هر تارشجلوه ی جنتی و انهارشزنده رود ای عروس زیبایی همچنان قرص ماه پیداییروی خورشید چون شود پیدامی نهد بر سر تو تاج طلابس زلالی چو لوءلوء و مرجانمظهر آیه آیه ی عرفاندست موجت چه میزند چنگیمینشینی به دل ،خوش آهنگیرقص ماهی و اوج آوازتمرغ آبی و نغمه ی سازتآسمان رنگ رنگ رنگ تو شدگوش خورشید مست چنگ تو شدچون شفق لاله گون شود رویت رنگ مهتاب میشود مویتسرمه ی چشم تو سیاهی شبمهر و مه میکند ز عشق تو تبشمس در چشم تو به شب خواب است قلب تو قاب عکس مهتاب استماه زیبا چراغ چشم تو باد عاشق تو هزارها فرهادجان تو از طراوت آکندهباشی ای زنده رود پایندهسراینده : خانم فرامرزیان (شهرگز) + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ ساعت 5:57 توسط ققنوس  |  انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 15:55

در پس دلواپسی های همین شهر کبودسهم من تکرار صدها قصه ی بود و نبودقاصدک درجویبار لحظه ها با دست رودنغمه ی شیدایی و هجران بلبل را سرودخسته از تکرار پاییزم و تاراج بهارتشنه ی پرواز در آبی ترین صبح وجودمی شوم سنگ صبوری از تبار آفتابدیده لبریز اجابت می کنم وقت سجوددر دل تاریکی شبهای سرد آرزوبغض هم آغوش سردش را به غم خواهد گشودخون دل از چشمه ی احساس جاری می شودچنگ بر دل می زند آهنگ روح افزای رودعاقبت در خلوت پس کوچه های بی کسیغربت شبهای تنهایی مرا خواهد ربودسراینده : خانم فرامرزیان(شهرگز) + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ ساعت 6:0 توسط ققنوس  |  انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار...
ما را در سایت انجمن ادبی ابوالفقرای شهرگزبرخوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaerangazo بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 15:55